بامداد خمار 1404 - قسمت 7
تو خوشبختیات را کجا دیدی؟ در قلهی بلند سعادت یا در زرق و برق تاج و تخت؟ من؟ من در نجاری تاریک محقری دیدم که کاش نمیدیدم.
تو خوشبختیات را کجا دیدی؟ در قلهی بلند سعادت یا در زرق و برق تاج و تخت؟ من؟ من در نجاری تاریک محقری دیدم که کاش نمیدیدم.
در خلاصه داستان انیمه خاله ریزه و قاشق سحرآمیز چنین آمده است که خانم اسپون پپرپات در روستایی کوچک همراه با شوهرش فورک زندگی می کند. او گردنبندی دارد که یک قاشق چای خوریِ جادویی از آن آویزان است؛ قاشقی که هر از گاهی باعث می شود خودش به اندازه همان قاشق کوچک شود، اما خود قاشق کوچک نمی شود و او باید آن را روی پشتش بکشد. بعد از مدتی دوباره به اندازه معمولی بر می گردد. این وضعیت عجیب برایش مزایایی هم دارد؛ وقتی کوچک می شود می تواند با حیوانات حرف بزند و در جنگل ماجراهای شگفت انگیزی را تجربه کند.
در خلاصه داستان فیلم ترون: آرس چنین آمده است که یک برنامه فوق پیشرفته به نام آرس از دنیای دیجیتال وارد دنیای واقعی می شود و مأموریتی خطرناک را آغاز می کند.
در خلاصه داستان سریال قوی ترین مرد آمده است که سایتاما، مردی عادی است که تصمیم میگیرد به یک قهرمان تبدیل شود. او با تمرینات سخت و مداوم به قدرتی بینهایت دست مییابد، به طوری که میتواند هر دشمنی را با یک مشت شکست دهد. اما این قدرت فوقالعاده برای او خستگی و بیحوصلگی به همراه دارد، زیرا هیچ مبارزهای برای او چالشبرانگیز نیست.
در خلاصه داستان انیمه گشت و گذار بعد از آخرالزمان چنین آمده است که دو دختر با موتورشان در ژاپن پس از آخرالزمان سفر می کنند؛ از بناهای متروک عکس می گیرند و در شهرهای پوشیده از علف و سکوت اردو می زنند. در جهانی بی قانون و بی ترافیک، آزادی را در جاده های خالی و میان خرابه ها تجربه می کنند؛ سوار بر موتورسیکلتی که تنها صدای زنده شهر شده است.
در خلاصه داستان سریال امپراتوری آمستردام چنین آمده است که «جک فان دورن»، بنیانگذار ثروتمند و بدنام امپراتوری کافیشاپهای «جَکال»، تمام دوران کاریاش را با جنایتکاران، رقیبان و قانونهای عجیبوغریب هلند جنگیده تا به بزرگترین تبدیل شود، اما وقتی رابطهٔ پنهانی او با یک خبرنگار معروف فاش میشود، حقیقتی تکاندهنده آشکار میشود.
در خلاصه داستان سریال جاده پایین گورستان چنین آمده است که «سارا تاکر» پس از وقوع انفجاری مرموز، بهطور وسواسگونهای در جستوجوی دختر همسایهی گمشدهاش برمیآید. او با کمک کارآگاه خصوصی «زویی بوم» پرده از توطئهای پیچیده برمیدارد؛ جایی که مردگان زندهاند و زندگان در حال مرگ، و همهچیز در تار و پودی از دروغ و فریب به هم گره خورده است.
در خلاصه داستان سریال بازیچه چنین آمده است که «ته جونگ» مردی آرام و نجیب است که به اشتباه به جرم هولناکی زندانی میشود. او به زودی درمییابد که فردی مرموز به نام «یو هان» نقشه سقوطش را طراحی کرده است. حالا ته جونگ، با آتشی از انتقام در دل، تصمیم دارد یو هان را به سزای اعمالش برساند.
در خلاصه داستان سریال قهرمانان محله چنین آمده است که چوی کانگ در محله چانگری زندگی میکند. او یک بازرس بیمه است و در گذشته عضو نیروهای ویژه JDD بوده. کوآک بیونگنام رئیس انجمن جوانان محله چانگری و عضو پیشین واحد ضدتروریسم HID است. او یک فروشگاه ابزارآلات دارد که لوازمالتحریر هم میفروشد.
در خلاصه داستان فیلم یک کریسمس کوچک شاد با همسر سابق چنین آمده است که یک زوجی که از هم جدا شده اند تصمیم می گیرند آخرین کریسمس را پیش از طلاق، کنار هم و در کنار بچه هایشان جشن بگیرند. اما وقتی نامزد جدید مرد هم وارد مهمانی می شود، فضای جشن به هم می ریزد و تنش و دردسر در اوج تعطیلات بالا می گیرد.
در خلاصه داستان فیلم ابریشم سرخ چنین آمده است که سال ۱۹۲۷، قطار اکسپرس سیبری. اسناد محرمانهای که میتوانند آیندهٔ اتحاد شوروی و چین را رقم بزنند، در حال انتقال از دل روسیه هستند. در ظاهر، مسافران معمولی سوار قطارند؛ اما در میانشان مأموران اطلاعاتی خارجی و تبهکارانی پنهان شدهاند که برای بهدست آوردن اسناد از هیچ کاری دریغ نمیکنند. یک سرباز جوان ارتش سرخ و یک مأمور سابق تزار مجبور میشوند با هم متحد شوند تا دشمن مشترک را شناسایی کنند.
در خلاصه داستان فیلم نقشه خانوادگی ۲ چنین آمده است که دن، که دیگر دوران آدمکشیاش به پایان رسیده، تنها چیزی که برای کریسمس میخواهد، گذراندن وقت با فرزندانش است. اما وقتی متوجه میشود دخترش برنامههای خودش را دارد، یک سفر خانوادگی به لندن ترتیب میدهد. سفرهایی که همه آنها را در تیررس دشمنی غیرمنتظره قرار میدهد.
در سرزمین اُز، در بازهای زمانی پیش از ورود دوروتی گیل از کانزاس و پس از آن، داستان بر دوستی الفابا و گلیندا تمرکز دارد که با پذیرش هویتهای جدید آنها به عنوان «جادوگر شرور غرب» و «گلیندای خوب» به چالش کشیده میشود. این روایت همچنین توضیح میدهد که چگونه پیامدهای اعمال این دو شخصیت، سرزمین اُز را برای همیشه دستخوش تغییر میکند.
در خلاصه داستان سریال آخرین سامورایی ایستاده چنین آمده است که در دوره میجی (اواخر قرن نوزدهم)، ۲۹۲ مبارز پس از غروب خورشید در معبد تنریو-جی در کیوتو گرد هم آمدند؛ زیرا فرصتی برای بردن جایزه بزرگ ۱۰۰٬۰۰۰ ین پیشِ رویشان بود. چالش کاملاً مشخص است: هر مبارز باید برچسب چوبی دیگران را به دست آورد و خود را به توکیو برساند. برنده همان کسی است که موفق شود. یکی از این جنگجویان، شوجیرو ساگا، با انگیزهای شخصی وارد این رقابت مرگبار میشود؛ او میخواهد برای درمان همسر و فرزند بیمار خود پول به دست آورد.
در خلاصه داستان سریال خوشحالم که ندیدمت چنین آمده است که لیم هیونجون بازیگر مشهوری است که بیشتر به خاطر ایفای نقش کارآگاهها شناخته میشود، اما آرزو دارد روزی استاد بازی در ملودرام شود. از سوی دیگر، وی جونگسوک خبرنگار برجستهی حوزهی سیاست است که زمانی جایزهی جوانترین خبرنگار را از آنِ خود کرده بود. اما وقتی درگیر یک رسوایی بزرگ فساد میشود، جایگاهش را در بخش سیاسی از دست میدهد و به اجبار به بخش سرگرمی منتقل میشود. او سعی میکند با شرایط جدید سازگار شود، تا اینکه مسیرش با هیونجون تلاقی میکند. در جریان این آشنایی، هر دو تلاش میکنند بر تعصبات خود غلبه کنند و بهتدریج تغییر یابند.