سریال ارتش فراموش‌ شده The Forgotten Army

سریال ارتش فراموش‌ شده 2020؛ عشقی که جنگ نتوانست خاموش کند، در شعله‌ های وفاداری دوباره زنده می‌ شود!

سریال ارتش فراموش‌ شده یا به انگلیسی The Forgotten Army – Azaadi ke liye 2020 اثری در ژانر درام، تاریخی و جنگی به کارگردانی Kabir Khan و تهیه کنندگی Rajan Kapoor ،Kabir Khan و Aditya Singh می باشد که در سال 2020 فصل اول آن منتشر شده است. شایسته به ذکر است که نگارش فیلم نامه این اثر بر عهده Kabir Khan ،Heeraz Marfatia و Shubhra Swarup بوده است.

از جمله مهم ترین بازیگران سریال ارتش فراموش‌ شده می توان به Rajvir Chauhan ،Sunny Kaushal ،Sharvari ،Shah Rukh Khan و Karanvir Malhotra اشاره کرد. این سریال در وب سایت معتبر IMDB توانسته امتیاز 7.9 را کسب کند. این سریال محصول کشور هند می باشد. شما کاربران عزیز می توانید سریال زیبا و سرگرم کننده ارتش فراموش‌ شده را با بالاترین کیفیت موجود و لینک دانلود مستقیم از وب سایت ایرانیان دانلود دریافت نمایید.

:: محتوای سریال The Forgotten Army – Azaadi ke liye 2020 مناسب برای مشاهده در کنار خانواده بوده و بازبینی شده می باشد ::

The Forgotten Army - Azaadi ke liye 2020

خلاصه و موضوع داستان

در خلاصه داستان سریال ارتش فراموش‌ شده چنین آمده است که ماجرا در سال ۱۹۹۶ آغاز می‌ شود، هنگامی که سرهنگ «سودی» ۷۰ ساله به دیدار خواهر و خانواده‌ اش می‌ رود. اما کابوس‌ های نبردهای سنگین و پیامدهایش پس از گذشت نیم قرن همچنان او را رها نکرده‌ اند. سودی پیر با «امار» جوان صمیمی می‌ شود و همراه او برای ساخت یک مستند درباره دانشجویان معترض به دیکتاتوری نظامی و مبارزه‌شان برای آزادی و دموکراسی، به برمه (میانمار) می‌ رود. در سنگاپور، سودی به مکان‌ هایی سر می‌ زند که خاطراتش به‌ عنوان ستوان ارتش هند بریتانیا را زنده می‌ کنند. او با «مایا»، عکاس زیبایی آشنا می‌ شود که الهام‌ بخش تغییر در زندگی‌ اش می‌ شود. سودی عاشق مایا می‌ شود، اما مایا به ارتش ملی هند می‌ پیوندد.

سودی پیر به همراه امار به برمه می‌ رسد و توسط دختری هندی به نام «رانی» استقبال می‌ شود. آن‌ ها به‌ طور تصادفی در جریان اعتراضات دانشجویی گرفتار می‌ شوند و سربازان دیکتاتوری نظامی برای سرکوب، به خشونت متوسل می‌ شوند. در لحظه‌ ای بحرانی، سودی پیر به ناگاه در قالب همان ستوان جوان ظاهر می‌ شود و برای دفاع از گروهش، دو سرباز برمه‌ ای را می‌ کشد. فرار او و همراهانش از دست سربازان دیکتاتوری با حملات هوایی بریتانیا علیه واحد ستوان سودی در سال ۱۹۴۴ موازی می‌ شود. در آن زمان، ارتش ملی هند خسته، بیمار و گرسنه خود را به ایمفال رسانده بود تا در برابر تمام نابرابری‌ ها از آن دفاع کند.

در مدرسه‌ ای که توسط مادربزرگ رانی اداره می‌ شود، سودی پیر عکسی از مایا پیدا می‌ کند و در می‌ یابد که او سال‌ ها پیش مرده است. در نهایت، سودی با کمک به گروه جوانان برای عبور امن از مرز برمه به هند، وفای به عهد می‌ کند و قولی را که به مایا داده بود عملی می‌ سازد: اینکه روزی به برمه بازگردد و دوباره در کنار او باشد؛ حتی اگر تنها در لحظه‌ ای باشد که بدنش به دست سربازان برمه‌ ای در آتش و شکوه خاکستر شود.